قند خونم پایین اومده بود، بدددد!!!
گفتم بیام تو خیابونا چیز چرخ بزنم. (به اصطلاح اکیپ خودمون داگ ویل). اومدم تو پارکینگ یه حالی به ماشین دادم، اومدم بیام بیرون که کرمم گرفت با موتور برم! پریدم روی زینشو سوییچو آروم کردم توشو نیم دور چرخوندم، یه حالی بهم دست داد که نپرس!!! پامو گذاشتم روی هندلو به سمت پایین فشار دادم، یه دفه صدای موتورو شنیدم که میگه: اِن اِن،اِهن ،یعنی اینکه گمشو پایین حال نداریم! منم که از این باجا نمی دم، گازو بستم بهشو فرمان حرکتو صادر کردم.
یه ده دقیقه ای داگ ویل زدم، دقت کردم، به خدا گفتم خدایا من کجام؟
قبلا دافا اینطوری نبودن،الان چرا همه سوختن؟! نکنه اومدم افریقا؟ آخه بدبختی اینکه پسرارو نیگا کردم دیدم همه استخدامه اداره برق هستن ،دمشون گرم !! اینقدر به کار علاقه دارن که حاضرن جون بدن !! از شدت برق گرفتگی تخم ادیسون ...
همه موها سیخ شده، شلوارا از شدت پی پی آویزون!!(اه اه چه بو گندی هم میدن).
خلاصه قند خونم پایین اومده بود،بدددد!!!
گفتم یه ترمز بزنم برم یه شوکوله مترو بخرم ولی هر سوپری رفتم نداشتن!!!
انگار تخمشو ملخ خورده بود. خلاصه با پوزه آویزون داشتم بر میگشتم خونه که وای ییییییییی ، سه تا شوکوله مترو تویه بسته بندیه سی ال کا داشتن دهن همرو سرویس می کردن!!!
منم تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که باباشونو فش کش دار بدم!!
وقتی رد شد تازه دوزاریم افتاد که چرا شوکوله مترو تو سوپریا نیست، چون همه تو خیابونن دیگه بابا!! (تو شوکول دیگه به خودکفایی رسیدیم!)
روی قهوه ای سوخته ، توی صورتی!!!!!